«حرمت شکنی عاشورا»، بهانه دیگری برای مردم ستیزی
ا. م. شیری ا. م. شیری

 
در پی هیاهوی تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی پیرامون پاره شدن عکس خمینی در روز دانشجو(۱٦ آذر)، راقم این سطور، در مقاله ای تحت عنوان: «عکس پاره یا تدبیرتازه»، با یک بررسی اجمالی از گذشته تا کنون و ارائه شواهد تاریخی، آن را طرح از پیش برنامه ریزی شده سران رژیم در راستای تسخیر خیابانهای شهرهای کشور و بمنظور ممانعت از تجمع و تظاهرات مردم آزدیخواه ایران برعلیه به سی سال حاکمیت استبدادی اسلامی تحت رهبری ولایت مطلقه فـقیه ارزیابی کرده بود. هنوز که یک ماه از ۱٦ آذر فاصله نگرفته ایم، برخورد خشن دولـتیان با شرکت کنندگان در مراسم تشییع جنازه و تدفین آیت الله منتظری، حوادث ٦ دی ماه (روز عاشورا) و تصرف خیابانها در روزهای بعد از آن تا کنون، صحت این نتیجه گیری را به اثبات رسانید. طبق گزارشهای متعدد، در روز ششم دی ماه، رژیم اسلامی ایران، ارتش مهاجم متعبدان، مکلفان و مقلدان را در کسوت عزاداران عاشورا، برعلیه عقلانیت و تفکر معترض به استبداد حاکم، وارد خیابانهای شهرهای میهنمان ساخت و به مردم بی دفاع ایران که در سالگرد عاشورا به خیابانها آمده بودند، حمله برد. در اثر این حملات سازمانیافته و از پیش تدارک دیده شده، گروه بزرگی از هموطنانمان شهید و مجروح شدند و بیش از هزار نفر نیز به اسارت نیروهای امنیتی، بسیجی و لباس شخصی تحت امر ولی فـقیه درآمدند. بموازات همه اینها، ولی فقیه نظام اسلامی، در سخنان روز چهار شنبه خود، «سران فتنه» و «حرمت شکنان» را دشمنان خدا معرفی کرد. در عین حال، رؤسای قوای مجریه، مقننه و برخی دیگر از روحانیون و سران رژیم نیز هر یک به سهم و شیوه خود، زبان به تهدید مردم گشودند. معنی چنین اتهام زنی ها در نزد ما ایرانیان که سی سال است با زبان رژیم جمهوری اسلامی آشنا هستیم، چیزی جز تهدید به کشتار جمعی نیست.
نمایش قدرت، تشدید اقدامات ضد مردمی رژیم بعد از روز دانشجو و گسترش کم سابقه و روزافزون ابعاد خودکامگی های آن و بطور کلی، همه این جنایاتی که حاکمیت اسلامی امروزه در گوشه- گوشه میهن بلا کشیده ما به بهانه «توهین به مقدسات» و «حرمت شکنی عاشورا» مرتکب می شود، در واقعیت امر، بدان جهت است که، به بحران مشروعیت خود واقف بوده و بدرستی می داند که دیگر فاقد آن نفوذ و اعتبار لازم برای ادامه حیات سیاسی و اعمال حاکمیت در جامعه ایران می باشد. رژیم اسلامی ایران بجای درس آموزی از تاریخ و بویژه از سلف خود، راه سرکوبی و خشونت در پیش گرفته و تلاشهای بیهوده ای را آغاز کرده است که بزعم خود، مردم بی حقوق کشور، توده های کار و زحمت، زنان، دانشجویان، معلمان و دیگر اقشار اجتماعی را با اعمال فشار و توسل به قوای قهریه، به عقب نشینی و ترک خواستهای قانونی خود وادارنماید. اما، غافل از اینکه دیگر هیچ قدرتی قادر به باز گرداندن آب رفته به جوی و اعاده مشروعیت رژیم نامشروع آنها نیست.
رژیم اسلامی که، شعارهای آزدیخواهانه، استقلال طلبانه و عدالتجویانه مردم ایران را «حرمت شکنی روز عاشورا» تعریف نموده و بدین بهانه، کارزار بسیار خطرناکی را برعلیه مقدسات مردم ایران ــ استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی ــ آغاز کرده است، به عمد فراموش می کند که اولا- برگزاری مراسم عاشورا در اصل، یکی از اشکال اعتراض سیاسی جریان مذهبی شیعه در مقابل مظالم حاکمان غیر شیعه در دوره های مختلف بوده و تبدیل آن به مراسم سوگواری و ترویج سنت ناپسند خودزنی(سینه زنی، زنجیر زنی و قمه زنی) در این مراسم را سلسله صفوی معمول ساخت که آن خود، خشن ترین نوع تحریف مضمون عاشورای شیعیان و «حرمت شکنی» بود. ثانیا- ترک سنت صفویان، بارها در تاریخ میهن ما، از جمله در روز عاشورای سال ۱٣۵۷ که طنین شعار «مرگ بر شاه» در فضای ایران پیچید و راه دست یابی به قدرت سیاسی همین روحانیت شیعه را هموار ساخت، اتفاق افتاده است. ثالثا- اگر این ادعای سران رژیم را واقعی بپنداریم، آیا آنها حاضرند بگویند در جریان مراسم تشیع جنازه آیت الله منتظری چه اتفاقی افتاد که، هواداران متعصب رژیم، در کمال بی حرمتی به سنن تاریخی همه بشریت و عواطف و احساسات بستگان و نزدیکان و دوستان متوفی، مراسم خاکسپاری این روحانی را به هم زده و موجب لغو مجلس ترحیم سوم و هفتم ایشان گردیدند؟ بنظر نمی رسد هوچی گران رژیم بتوانند جواب منطقی به این سؤال داشته باشند. چرا که، جواب همه اینها در هراس رژیم از تجمع مردم نهفته است و باور این که آنها بدین موضوع صادقانه اعتراف کنند، دور از انتظار است. ولذا، «حرمت شکنی عاشور» نامیدن شعارهای ضد دیکتاتوری و ضد استبدادی مردم ایران از سوی رژیم حاکم بعد از آنکه حنای پاره کردن عکس خمینی در روز دانشجو رنگ نگرفت، در واقعیت امر، نشانه استیصال کامل آن است و چیزی نیست جز عوامفریبی آشکار و تحریک آگاهانه احساسات مذهبی مقلدان و متعبدان برعلیه اندیشه، عقلانیت و مطالبات بحق عامه مردم ایران. حریصان قدرت و موقعیت در رژیم اسلامی تحت رهبری سید علی خامنه ای، با چنین متهم سازیهای واهی و اقدامات خطرناک نشان می دهند که، بمنظور حفظ موقعیت خود و ادامه وضع موجود، حتی از راه انداختن جنگ برادرکشی در کشور نیز ابائی ندارد.
بی تردید، رژیم اسلامی امروز بهتر از هر زمان دیگری می داند که، نه ولی فقیه اول، نه ولی فقیه دوم و نه به سر و سینه و پشت خود کوبیدن نمایشی و نوحه خوانی در مراسم عاشورا، جزء مقدسات، ارزشها و سنتهای پسندیده مردم ایران نبوده و نیستند. مقدسات مردم ستمدیده و بی حقوق ایران، همانا استقلال، آزادی، عدالت و حقوق حقه انسانی است که، بارها برای تحقق آنها به پا خاسته و هر بار، در اثر سرکوبی حکام مستبد و خودکامه، بهای سنگینی پرداخته است. سران رژیم با علم بر اینکه، مردم به پا خاسته ایران، اعتراض شدید خود را به سی سال اعمال دیکتاتوری خشن مذهبی، برعلیه سی سال جوان کشی مستمر رژیم، برای متوقف ساختن تاراج و یغمای ثروتهای انسانی، معنوی و مادی کشور، برای لغو مجازات اعدام انسانها بطور کلی، بویژه، در انظار عمومی که در نوع خود، کلاسهای باز آموزش و ترویج آدمکشی شمرده می شوند، در هر شرایطی و به هر مناسبتی، از جمله در مراسم مذهبی، اعلام نموده و خواستهای عمومی و مطالبات قانونی خود و پیش نیازهای ترقی کشور را که هیچ منافاتی با اعتقادات مذهبی باورمندان و معتقدان ندارد، مطرح ساخته و بعد از این نیز خواهد ساخت، به چنین عوامفریبی ها و هیاهوی اغواگرانه ای دست زده و خیابانهای شهرها را بمنظور سرکوبی جنبش اعتراضی مردم ایران و هر چه تـنگ تر کردن حلقه های خفقان در جامعه، به تصرف نیروهای امنیتی، بسیجی و لباس شخصی خود درآورده است.
هم میهنان، احزاب، سازمانها و شخصیت های آزادیخواه و تحول طلب کشور! هیاهو و خشونتهای رژیم اسلامی بدان جهت شدت گرفته است که، دیگر سیل خروشان اعتراضات مردمی در کشور ما براه افتاده است. سیل خونهای بناحق ریخته شده بخون خفتگان در اماکن مقدسی چون خاورانها و «لعنت آبادها»، سیل اشک مادران داغدیده و اشکهای پنهانی پدران شهیدان، سیلاب اشک حسرت کودکان یتیم و فرزندان شهدا، خواهران و برادران، مبارزان و آزادگانی  که رژیم جمهوری اسلامی داغ پدر و مادر، خواهر و برادر، رفیق و همسنگر بر سینه آنها کشیده، سیل مقدسی است که با خروش فریادهای آزادیخواهان، عدالت طلبان و بی حقوقان براه افتاده و بنیان نظام استبدادی ولایت فقیهی را نشانه گرفته است. هدایت این سیلاب به زیر پایه های رژیم، مهمترین وظیفه انسانی، ملی و میهنی همه ماست. اینک، زمان، زمان همبستگی و اتحاد است. دست بدست هم، دوش به دوش هم، برای ساماندهی مبارزه توده های کار و زحمت، زنان، جوانان و بطور کلی، همه خلقهای محروم از حقوق انسانی کشورمان به پا خیزیم و با تشکیل جبهه متحد نیروهای آزدایخواه و تحول طلب کشور و سازماندهی هرمی سازمان هدایتگر اقدام انقلابی، در شرایطی که رژیم خیابانها را نیز به تصرف نیروهای خویش در آورده است، از طریق سازماندهی اعتصابات عمومی، هم این رژیم مستأصل و مفلوک را از سریر قدرت به زیر کشیم و هم از اجرای نقشه های امپریالیسم جهانی، که با تمام توان خود سعی می کند با اتکاء بر توانائیها و امکانات تبلیغاتی خود و به پشتوانه مالی مجرمان کشتارهای دهه شصت در داخل کشور ما، از جمله هاشمی رفسنجانی، مسیر سیل انقلابی مردم میهن مان را منحرف نموده، جمهوری اسلامی را در قالبی دیگر و در رنگی متفاوت، در قبائی به رنگ «سبز»، به میهن و مردم ما تحمیل نماید، جلوگیری کـنیم. نباید اجازه داد جنبش انقلابی توده های ستمدیده ایران را در میدان جنگ قدرت و موقعیت جناحهای حاکم و غیرحاکم وابسته به نظام اسلامی فدا کنند.
۱۰ دی ماه ۱٣٨٨


December 31st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی